راهنمای عملی بهبود اوضاع زندگی و وارد شدن به لیگ افراد ممتاز
فرهنگ کنونی بسیار ظاهربین است. حسابش را بکنید، در همین لحظه چند نفر، همه ی توانشان را وسط می گذارند تا کارشان در جامعه تاثیر گذار باشد، دیده شوند و با مردم ارتباط برقرار کنند.
مثلاً خود شما! آخرین باری که در شبکه های اجتماعی پست تصویری گذاشته اید، را به یاد می آورید؟ آیا این پست نشانگر واقعیت دنیای پیرامونتان بوده؟ ممکن است این عکس را با ابزارهایی بهبود داده باشید و آن را زیباتر کرده باشید. ممکن است عکسی که می گذارید، فقط یک لحظه ی خوشایند زودگذر باشد که الزاماً نشانگر واقعیت زندگی تان نیست. ما عکس هایی را برمی گزینیم که دلمان می خواهد مردم ببینند. این تفکر تا آن جا پیش می رود که فکر می کنیم دنیای مجازی نسخه ی کوچکتری از دنیایی است که در آن زندگی می کنیم.
این نوع فرهنگ مثل موجی است که همه مجبورند سوارش شوند. برای آن که در این دنیا تاثیر بگذاریم، مجبوریم تنها حرف هایی را بر زبان بیاوریم که دیگران می خواهند بشنوند. اما اگر کسی بخواهد در دراز مدت، چیزی غیر از خودش باشد، با عقل جور در نمی آید. یک نکته ی مهم را همیشه به خاطر بسپارید. اگر پشت حرف هایی که می زنید، صداقت نباشد، هر چند محترمانه و مودبانه با طرف مقابلتان صحبت کنید، بی فایده است. آرام آرام به این نتیجه می رسید که باید خود واقعی تان را بپذیرید تا مورد پذیرش دیگران واقع شوید.
جان وودن بزرگ یک بار می گفت: “شخصیت، مهم تر از آبرو است، چون شخصیت، نشانگر خود واقعی آدم هاست، اما آبرو صرفاً طرز تفکر دیگران درباره ی شماست. آزمون واقعی مردانگی هنگامی به سراغتان می آید که کسی نگاه تان نکند.”
شخصیت واقعی در جزییات نهفته است، یعنی جزیی ترین ویژگی های شخصیتی! این جزییات خودشان را در نحوه ی حرف زدن و نحوه ی رفتار اشخاص (وقتی خودشان هستند) نمایان می کنند.
سوال من اینست: “کی خودتان هستید؟” پاسخ: وقتی کسی شما را نمی بیند! شما واقعاً که هستید؟ هدف از طرح این سوال قضاوت یا تنبیه شما نیست. این بحث را پیش کشیدم تا بفهمید شخصیت شما در موقعیت های گوناگون چه رفتاری از خودش بروز می دهد. حالا می توانید از خودتان بپرسید که چطور می توانم در موضوعات زیر بهتر شوم؟
رابطه ام
اگر درگیر رابطه ای جدی و با تعهد هستید، گامی به عقب بردارید و نحوه ی رفتار و اعمال خود را در حضور و عدم حضور شریک تان ارزیابی کنید. با همکارانتان سر کار چه رفتاری دارید؟ چه تصمیماتی می گیرید؟ آیا به شریک تان زندگیتان احترام می گذارید و در راستای ارزش هایتان پیش می روید؟ آیا هر وقت، حرف از رابطه می شود، از آن به نیکی و احترام سخن می گویید؟ یا آیا تا به حال تصمیمی گرفته اید که از قبل بدانید به ضررتان تمام می شود؟
هر کاری- مثلاً زبانی که استفاده می کنید، پیامی که می فرستید، نحوه ی اداره ی شرکت و حتی محیطی که می خواهید در معرضش باشید- که بدون حضور شریک زندگی انجام می شود، شانس نشان دادن خود واقعی شما را بیشتر می کند. همچنین شانس قوی تر کردن رابطه ی شما را نیز افزایش می دهد. چون نشان می دهد که اعتماد بر پایه ی وفاداری است- منظورم اینست کسی که در بیرون یک جور رفتار می کند، اگر به اندازه ی کافی به همسرش وفادار باشد، جلوی چشم همسرش هم تقریباً همان رفتارها را دارد. البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست، اعتماد و اطمینان با هم کمی فرق دارند. باور و اعتماد داشتن یک زن و شوهر به یکدیگر بدین معناست که آن قدر به هم مطمئن اند که هیچ چیز نمی تواند جدایشان کند. پس حتی اگر جسمشان پیش هم نباشد، با هم اند.
چیزی که می توانم ارائه دهم
به اشتراک گذاشتن نظریات برجسته و مهم درباره ی اعتقادات خود، کار بسیار ساده ای است. اما آیا واقعاً این کار را می کنید؟
شبکه های اجتماعی یک پلتفرم غالب برای به اشتراک گذاشتن هر حرفی که تصورش را بکنید، در اختیارتان قرار می دهند. پس به اشتراک گذاری عقاید در این شبکه ها، فواید خودش را دارد. اما آیا حاضرید برای گسترشش هزینه کنید؟ آیا حاضرید استارت تجارتی را بزنید که هدفش ایجاد یک تغییر مثبت است؟ در ضمن رفتار و اعمال شما چقدر با حرف هایی که می زنید هم سو هستند؟ برای مثال اگر پستی درباره ی تغییر آب و هوایی می گذارید و شدیداً برایش راه حل ارائه می دهید، آیا برای خرید یک همبرگر از مغازه همبرگر فروشی سر کوچه تان، سوار ماشین تان می شوید و کلی هم دود به راه می اندازید؟ آن وقت آیا این کارتان با عقل جور در می آید؟
به هر حال اگر مقاله ای درباره تفکرات خود روی شبکه های مجازی ارسال می کنید یا بابت حمایت از انجمن های خیریه توییت می کنید، رهیافت درستی در این شبکه ها در پیش گرفته اید. اگر ارزش هایی که در شبکه های اجتماعی انتشار می دهید با رفتار واقعی شما یکی نباشند، همه ی کارهایی که انجام می دهید، تقلیدی بیش نیستند. با این کار، فقط ایده هایی که دیگران منتشر می کنند را بازتاب می دهید، آن هم نه از نوع درستش! در واقع شعار می دهید، اما حمایت نمی کنید.
وضعیت جسمانی
از همین حالا یک موضوع را مشخص می کنم. این بخش به هیچ وجه در ترغیب کسانی نیست که در انظار عمومی سالاد می خورد، اما به محض رسیدن به خانه به سمت نوشیدنی های الکلی و خوراک فست فود هجوم می برند. روی سخن من با کسانی است که یک مایل بیشتر قدم می زنند در حالی که در معرض دید هیچ کسی نیستند. می خواهم منظورم را شفاف تر بیان کنم.
به روزهای کاری فکر کنید که ساعت پیش نمی رود. روزهای کاری خیلی سنگین! پس خیلی خسته اید. مثل اینست که در هر دقیقه میلیون ها مایل مسیر را سپری کنید. بهترین انتخابی که به نظرتان می رسد، در آوردن لباس های عرق کرده و دراز کشیدن روی کاناپه است. اما آیا می توانستید به جایش به باشگاه بروید؟ یا یک دوی ۳ کیلومتری تا خانه داشته باشید؟ یا به محض رسیدن به خانه ۲۰ دقیقه یوگا کار کنید؟ آیا این فعالیت ها نشان می دهند که سلامتی بدن چقدر برایتان مهم است؟ آیا تیپ شخصیتی شما را توضیح می دهند؟
خوردن فست فود به عنوان یک وعده ی خوراکی آسان ترین کار ممکن است. اما تصمیم دشوار، استفاده از رژیمی است که متناسب با سلامتی بدن شما باشد. اما یک قدم به عقب برگردید و راجع به آن خوب فکر کنید. آیا اتخاذ تصمیم درست، نشان دهنده ی پایبندی شما به اهدافتان است؟
گاهی اوقات تصمیم های آسانی نمی گیریم، یا تصمیماتی که مورد تایید عموم باشند. این تصمیم ها مثل مشق شب اند. مثل اینست که صبح ها نیم ساعت کمتر بخوابید تا بدنی سالم تر داشته باشید.
زندگی حرفهای وشغلی
احتمالاً در محیط شغلیتان به افراد، همکارانی و سرپرستانی برخورد کردهاید که آرامش و تسلط شما بههم میزنند. خیلیها پیش خودشان فکر میکنند همهچیز تماماند و همهی علم دنیا را در اختیار دارند، خیلیها از نظر بالادستیها در کار، عملکرد افتضاحی دارند و خیلیها میتوانند با کارشان دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. همهی این آدمها در یک ویژگی مشترکاند. میخواهند نشان دهند چقدر سرشان شلوغ است و چقدر افراد مهمی برای این شرکت بهحساب میآیند. میخواهند دیده شوند.
گهگاهی برای این اهمیت خودشان را بهرخ دیگران بکشند، دست به کارهای عجیب و غریب هم میزنند. مثلاً از ایمیل شرکتشان به دوستانشان پیام میفرستند تا نشان دهند چه آدمهای مهمی هستند. اما واقعیت اینجاست که دیده شدن معیار ارزش کار شما نیست. اهیمت و ارزش شما وقتی نمایان است که در خلوتتان چقدر فردی مهمی هستید. مهم ایناست که وقتی کسی شما را نظاره نمیکند، اقدام به چه کاری کنید.
واقعاً چقدر به کارتان اهمیت میدهید و چقدر به آن فکر میکنید؟ واقعاً در استفاده از روشهای کاری چقدر باریکبین هستید؟ آیا هدف شما با خوشی و موفقیت به ثمر رساندن کارتان در زمان مقرر است؟
در پشت صحنه چقدر خلاقیت دارید؟ آیا وقتی رییستان در محیط کار حضور ندارد، بیشتر وقتتان را صرف گشت و گذار در اینترنت میگنید؟ یا برعکس با سعی و پشتکار، کار میکنید و در زمانی که نیاز به استراحت دارید، ذهنتان را آزاد و بدنتان را نرمش میدهید تا هنگام بازگشت به میز کار، با انرژیتر باشید؟
رفتار شما با همکارانتان چگونه است؟ آیا به وقتشان اهمیت میدهید؟ آیا به آنهای سمت پایینتری دارند، کمک میکنید؟ یا همهی وقتتان را صرف غیبت و بدگویی از این و آن میکنید؟
یک قدم به عقب برگردید. به کارهایی که در زمان حضورتان در محیط کار انجام میدهید، خوب فکر کنید. همهی وظایفی که انجام میدهید را با دقت بازبینی و سپس ارزیابی کنید. آیا عملی که انجام میدهید به شرکتتان ارزشی میافزاید؟ آیا میتوانید به عملکردتان افتخار کنید؟
اگر نتوانید از پتانسیل واقعیتان استفاده کنید، فقط به خودتان آسیب میرسانید. اگر در محیط کاری بیرمق، خسته و بیانگیزه هستید، وقت ایجاد یک تغییر اساسی است.
تجارت خودم
گقتن اینکه من میخواهم یک بیزنس راه بیاندازم، کار سادهای است. گقتن اینکه من میخواهم یک وبسایت اینترنتی را توسعه دهم، یک لوگو برایش طراحی کنم و یک برنامهریزی تجاری در این راستا بنویسم، فقط به حرف ساده است. اگر تا بهحال پایتان را از در خانه بیرون نگذاشتهاید و انتظار دارید پول سرازیر شود، بهسختی در اشتباهید. مادامی که قدمهای واقعی در این راستا برندارید، کاندید تبدیل شدن به یک کارآفرین هستید. افرادی که نامزد تبدیل شدن به یک کارآفرین هستند، یکریز دربارهی تجارتشان حرف میزنند.
حتی به خودشان میگویند که من مدیرعامل یک شرکت هستم. در صورتی که هنوز تجارتی پا نگرفتهاست. تازه خیلی خوب بلدند که در شبکههای اجتماعی پست بگذارند و از زندگی استارتآپیشان بنویسند. اما بهمحض اینکه حرف از گام برداشتن و ایجاد یک تجارت واقعی بهمیان میآید، تمام آن حرفها بر باد میرود.
کارآفرینهای واقعی، بههیچوجه به مقام و منسبشان نمینازند. برایشان مهم نیست که دیگران دربارهشان چه فکری میکنند. آنها به تنها چیزی که اهمیت میدهند، خلق محصولی یا خدماتی است که مردم به آن نیاز دارند. این کار به هیچعنوان کار کوچکی نیست. ایجاد و توسعهی یک تجارت، به معنای پیشبرد هدف از نقطهی صفر تا صد است. مطمئناً به کار شبانهروزی نیاز دارد. شببیداری میخواهد، کمخوابی میخواهد و تا دلتان بخواهد فداکاری میخواهد. یکی از ویژگیهای الزامی کارآفرینها، تشنهی یادگیری بودن است. باید به کارتان وفادار باشید. باید قدمهای واقعی و هدفمند بردارید که منجر به نتایجی با معنی شود. یک کارآفرین نباید در کارش عجله کند. چون تاوانش را باید خودش بپردازد، نه دیگران!
حالا که تا بدین جا پیش رفتهایم، سوالی دارم. آیا شما نامزد کارآفرینی هستید یا یک کارآفرین واقعی؟ تجارت خود را چگونه اداره می کنید؟ حاضرید برای کسب موفقیت دست به چه کارهایی بزنید و تا کجا پیش روید؟
در انتهای روز که به خانه میروید، به آینه نگاه میکنید. تنها کسی که میبینید خودتان است. خودتان را میبینید که به آرامی تغییر میکنید. میخواهید چه نوع شخصیتی داشته باشید؟ چه نوع روابطی در زندگی میخواهید؟ آخرین باری که به سلامت خودتان اهمیت دادید، کی بوده؟ شما قدرت ایجاد تغییر را دارید. شما قدرت ایجاد معجزه را دارید. شما میتوانید گامهایی به سوی جلو بردارید. شما میتوانید بهتر شوید. شما میتوانید دستاوردهای بزرگتر و زندگی زیباتری داشته باشید. اما همهی اینها مستلزم برداشتن گامهایی دقیق و واقعی استو از هماکنون این گامها را بردارید. وقتتان را روی آندسته از کارهایی بگذارید که اولویت بیشتری نسبت به بقیه دارند. در مقالهای تحت عنوان “استفاده از قانون طلایی ۸۰-۲۰ برای ردهبندی هدفها و مدیریت زمان” روشهایی گفتهام که میتواند بهدردتان بخورد و انگیزهتان برای تبدیل شدن به یک کارآفرین واقعی را بالاتر ببرد.
از شما میخواهم در بخش ارسال نظرات زیر، رفتارتان در بیرون از محیط کاری را با رفتارتان در محیط کاری مقایسه کنید. چقدر از خودتان بودن فاصله دارید؟ با خواندن این مقاله چه راههایی برای تبدیل کردن خودتان در محیطهای مختلف به خود واقعیتان پیشنهاد میکنید؟ من نمیگویم تشریفات را کنار بگذارید، فقط از شما میخواهم صداقت را در رفتارتان تقویت کنید. هرچه در خلوت هستید، در جاهای دیگر هم باشید.
درباره مهرداد پاک نژاد
12 سال از زندگی حرفه ای ام را با صدای تق تق کیبورد نفس کشیده ام ، من عاشق تکنولوژی ، کدنویسی و دنیای رو به رشد کسب و کارهای اینترنتی هستم.
نوشته های بیشتر از مهرداد پاک نژادمطالب زیر را حتما بخوانید
-
دوست دارید به یک ابر انسان تبدیل شوید؛ این جملات انگیزشی را روزانه تکرار کنید
42 بازدید
-
اصول اولیه بازاریابی محصولات برای فروش شگفت انگیز در کسب و کار اینترنتی
12 بازدید
-
چگونه میشود کسب و کار اینترنتی فوق موفق ساخت
10 بازدید
-
گروه بندی اصلی کسب و کارهای اینترنتی و گرایش اکثر کاربران ایرانی به
8 بازدید
-
کسب و کار اینترنتی و ایجاد کسب درآمد پایدار اینترنتی قسمت اول
15 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید